حقایقی جالب درباره باغهای معلق بابل که با شنیدن آن شگفتزده میشوید!
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۲۹۷۶۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،عجایب هفتگانه عبارت آشنایی تقریبا برای همه مردم دنیا محسوب میشود؛ مواردی که در عین شکوه و زیبایی هنوز هم رازهای نگفته بی شماری درباره آنها وجود دارد. یکی از آنها که احتملا نامش را بسیار شنیده اید، باغهای معلق بابل هستند.
مکانی که محققان اعتقاد دارند حدودا ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده و بخت النصر پادشاه بین النهرین دستور ساخت آن را داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معروفترین روایتی که درباره علت بر پا کردن باغ وجود دارد به آمیتیس شاهدخت امپراطوری ماد، فرزند هوخشتره بر میگردد. او که به همسری بخت النصر درآمده بود؛ به علت آب و هوای گرم و خشک آن سرزمین و تفاوت با محل زندگی پیشین خود بیمار شده بود و پزشکان تجویز کردند که باید از این به بعد در محیطی خوش آب و هوا به سر ببرد.
این ماجرا آغازی بود برای پیدایش یکی از فوق العادهترین مکانهایی که تا به حال روی زمین دیده شده و در ادامه بیشتر درباره آن خواهید دانست.
شکل ظاهری و نوع معماری
چیزی که بیش از هر ویژگی دیگری باعث شده تا باغهای معلق بابل مشهور و زبانزد شود، معماری ممتاز و به معنای واقعی کلمه بی نظیر آن است.
شکل کلی سازه به صورت یک مربع عظیم الجثه ترسیم شده که به کار گیری آسفالت، آجر و حتی سرب در لا به لای دیوارها از نکات برجسته آن به شمار میرود.
در برخی متون از پایههای ده متری گفته شده که برای محکم نگهداشتن سازه در زمین فرو برده بودند؛ در واقع طرح اصلی ایجاد یک کوه مصنوعی و فراهم کردن ارتفاعی زیاد از سطح زمین بود؛ سپس قصری وسیع ساخته و اطراف آن با انواع گل و گیاهها پوشیده شد.
عمارت در واقع چهار طبقه داشت که به شهادت شماری از تاریخ نگاران عرض هر دیوار به ۳ تا ۶ متر و طول آنها به ۱۸۰ متر میرسید.
در دور تا دور ساختمان هم ایوانهایی فراخ قرار داشت؛ این ایوانها با کمک پلکانهایی به هم مرتبط و متصل میشدند و از آن جا که گلها و گیاهان به جای ریشه در خاک داشتن در کف آنها کاشته شده بودند؛ لقب معلق به این باغ با شکوه اطلاق شد.
شیوه انتقال و گردش آب یکی از پر بحثترین موضاعات درباره این مکان است، که چطور مردم آن زمان به همچین مهارت و فکری رسیده بودند؛ که در آن ارتفاع همچین باغی ساخته و آن را در کمال سلامتی، سر سبزی و خرمی اداره میکردند.
آب طبیعی رودخانه به کمک دو چرخ غول پیکر و تعبیه کانالهای فراوان و شیب دار از بالای عمارت تا به پایین، جریان پیدا میکرد و بدین وسیله تمام فضا آبیاری میشد.
شاید جالب باشد که بدانید که برای پوشش دهی کل فضا و سیراب کردن همه گیاهان حدودا به ۸۲۰۰ گال آب نیاز وجود داشته.
نکته جالب دیگر تعدد و فراوانی انواع گلها و درختان کاشته شده است، اینکه چطور در آب و هوای گرم و خشک بین النهرین محلی با این عظمت و زیبایی پدید آمد و چطور و با چه زحمتی این گونهها از سراسر جهان جمع آوری شده و به آن جا انتقال پیدا کردند.
از افسانه تا واقعیت
محققان و تاریخ نگاران بسیاری از گذشته تا به امروز باغهای معلق بابل را محل بحث و گفتگو قرار دادند و نظریه ضد و نقیضی درباره واقعیت وجودی آن بیان شده است. عدهای این مکان را تماما افسانه میدانند و اعتقاد دارند بشر هرگز همچین چیزی را خلق نکرده است.
گروهی دیگر قویا ادعای دسته پیشین را رد میکنند و با استناد به چندین متن تاریخی میگویند که باغ عظیم بابل به هیچ عنوان افسانه نیست.
در قرن بیستم کاوشهای باستانی زیادی انجام گرفت و سنگ نگارهها و کتیبههایی از منطقه مورد نظر کشف شد که باستان شناسان تاکید کرند که این موارد از وجود آن محل خبر میدهد.
چندین آبراهه و طاق از کشفیاتی بودند که به صحبتهای متخصصان قوت بخشیدند. در سال ۱۸۹۹ میلادی رابرت کلودی پژوهشهای خود را در این زمینه به همراه تیم اش آغاز کرد و پس ۱۴ سال موفق شد تا دیوارههایی با ضخامت بالا از دل خاک بیرون بکشد.
او ادعا میکرد که این کشف بخشی از دیوار آب انبارعمارت است و نباید وجود باغ را داستانی غیر واقعی بدانیم. هر چند کار او سر و صدای زیادی به پا کرد، اما با فرضیههای دیگری که مطرح شد، هنوز هم پاسخ روشنی برای این موضوع در دست نیست.
موارد اختلاف درباره باغهای معلق
جدای از مسئله واقعی بودن یا نبودن باغ ها، عدهای ساخت آن را منسوب به بخت النصر نمیدانند و معتقدد که پادشاهی آشوری آن را در بنا کرده است؛ حتی از اسکندر مقدونی نیز به عنوان سازنده اصلی نام برده اند.
درباره محل دقیق قرار گیری عمارت نیز گمانهای متعددی به چشم میخورد، برخی نینوا را به جای بابل صحیح میدانند. سر انجام آن گروه از باستان شناسان و مورخانی که قویا باور دارند این مجموعه با شکوه افسانه نبوده و نیست، میگویند وقوع دو زمین لرزه مهیب در تاریخ باعث شده تا بنا به کلی نابود شود و شواهدی از آن بدست نیاید. جالب است اگر بدانید امروزه خیلی از افراد ایده ساخت روف گاردنهای مدرن را به همین باغها اطلاق میکنند.
منبع: برنا
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: عجایب باغ بابل باغ های معلق بابل باغ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۲۹۷۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفت انگیز دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا؛ قرار نبود اینجا باشی
تمرکز بر تیرک ها و مالکیت توپ، نادیده گرفتن ماهیت مسابقهای است که در بستر نابرابریهای فراوان فوتبال مدرن اروپا برگزار شد. دورتموند و پاری سن ژرمن دو تیم همسطح نیستند. آنها نه به عنوان باشگاه، نه از نظر نحوهی مدیریت و نه برای رسیدن به اهداف، مشابه اداره نمیشوند.
طرفداری | اصلا دورتموند اینجا چه کار می کند؟
آنها در بوندسلیگا تیم پنجم جدول هستند. کابوس از دست دادن قهرمانی در آخرین هفته بوندسلیگای فصل قبل هم هنوز آنها را آزار می دهد. در مورد تیمی حرف می زنیم که این فصل هم چندین عملکرد بد از خودش به نمایش گذاشت، تیمی که انگار هدفش را نمی دانست و از لحاظ ذهنی نتوانسته بود به شرایط عادی برگردد.
داستان لیگ قهرمانان اما فرق داشت؛ در چشمان آنها آتش بود و در قلبشان انگیزه جبران همه چیز.
دورتموند این فصل، عرش و فرش را با هم تجربه کرد. آنها فینالیست لیگ قهرمانان اروپا هستند حقیقت ماجرا را بخواهید، کاملا شایستگی حضور در این بازی بزرگ را هم دارند.
پیروزی 1-0 در مقابل پاری سن ژرمن که آنها را با نتیجه 0-2 در مجموع به فینال لیگ قهرمانان اروپا فرستاد، آخرین تکه از شاهکاری بود که تا سال ها از آن یاد خواهد شد. دورتموند در حقیقت حتی قرار نبود از مرحله گروهی جان سالم به در ببرد. از اول خیلی ها تصور می کردند نیوکاسل، میلان و همین پاری سن ژرمن آنها را نه فقط از لیگ قهرمانان، بلکه از رسیدن به پلی آف لیگ اروپا هم محروم کنند تا دورتموند خیلی زود با رقابت های قاره ای این فصل وداع کند.
نه، نه، نه.
باز هم نه.
دورتموند به فینال ومبلی خواهد رفت، دوباره بعد از 11 سال از آن فصل فراموش نشدنی. عجب تقارنی ایجاد شد. 11 سال قبل بود که یورگن کلوپ، آنها را به آخرین فینال لیگ قهرمانان خودشان رساند. تیم جذابِ کلوپ، حس و حال آن روزهای باشگاه و استادیوم زیگنال ایدونا پارک همه آن چیزهایی بودند که دورتموند طی این سال ها بی صبرانه منتظر پس گرفتنشان بود.
دورتموند باز نگشته است. کسی این تیم را هم تراز آن تیمِ کلوپ قرار نمی دهد. اما شیرینی این ماجرا هم همین است، با یک داستان شاهکار روبرو شده ایم که هیچ کس انتظار آن را نداشت!
در پاریس، کمر تیم ادین ترزیچ کمی خم شد اما هرگز نشکست. حملات پاری سن ژرمن بارها این تیم را تا آستانه تسلیم شدن برد. تیرک افقی دروازه دورتموند لرزید، تیرک های عمودی هم همین بلا سرشان آمد و آنها فاصله چندانی تا فروپاشی نداشتند.
با این حال، ترزیچ و شاگردانش برنامه ای برای این بازی چیده بودند که در نهایت کار کرد، خیلی خوب هم کار کرد. آنها در زمین خودشان خیمه زدند، کاری کردند مالکیت توپ پاری سن ژرمن به جای منطقه خطرناک میانه زمین و مخصوصا شخص کیلیان ام باپه در سمت چپ، بیشتر در سمت راست رقم بخورد. در حقیقت نمی شد در چنین مسابقه ای یک نمایش بی نقص ارائه داد اما این بی نقص ترین عملکردی بود که این تیمِ دورتموند می توانست از خودش ارائه دهد.
ام باپه بازی بی اثری ارائه نداد اما هیچ وقت هم نتوانست راحت باشد. مقابل او یولیان ریرسونی قرار داشت که احتمالا بهترین بازی زندگی اش را انجام داد. جیدون سانچو، کسی که در بازی رفت جشنواره دریبل به راه انداخته بود، دوباره یک مسابقه با مالکیت توپ زیاد تجربه کرد اما تمرکز اصلی اش روی حمایت از فولبک خودش بود. این یعنی ام باپه هیچ وقت آسودگی را تجربه نکرد و هیچ وقت هم فرصت پیدا نکرد به شکل کامل از مهارت هایش استفاده کند.
در آن سمت زمین، عثمان دمبله و اشرف حکیمی روی هم 28 سانتر انجام دادند. داخل محوطه جریمه اما شانس مشخصا یار دورتموند بود، البته شاید این همان عنصری بود که ادین ترزیچ و کادر فنی اش امیدوار بودند در این بازی داشته باشند. تیم آلمانی قرار بود در همه جای زمین پرس شود، مقابل پاری سن ژرمنی که کارش مجبور کردن بازیکنان حریف به گرفتن تصمیمات سخت است. دورتموند اما کار خودش را درست انجام داد. در سمت مقابل هم پاری سن ژرمن هیچ وقت نتوانست با استفاده از برتری تاکتیکی، گلی که تمام هفته برای زدن آن تمرین کرده بود را به ثمر برساند.
تمرکز بر تیرک ها و مالکیت توپ، نادیده گرفتن ماهیت مسابقهای است که در بستر نابرابریهای فراوان فوتبال مدرن اروپا برگزار شد. دورتموند و پاری سن ژرمن دو تیم همسطح نیستند. آنها نه به عنوان باشگاه، نه از نظر نحوهی مدیریت و نه برای رسیدن به اهداف، مشابه اداره نمیشوند.
براکت مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا و مسیری که دورتموند آن را طی کردبرای غلبه بر این کمبود، دورتموند نمایشی با قدرت ایستادگی فوقالعاده و فروتنی بسیار ارائه داد. حتی بازیکنان هنرمند و تکنیکی دورتموند هم در این بازی مانند بازیکنان کارگر عمل کردند. دیدن دویدن های بی امان ستارگان ظریفی مانند برانت، آدیمی و زابیتسر واقعا صحنه تاثیرگذاری بود.
همین موضوع باعث جذابیت فوقالعاده بازی شد. دورتموند مقاومت کرد. دورتموند با تمام وجود جلوی ضربات ایستاد. دورتموند رنج کشید چون چاره دیگری نداشت. آنها آنقدر تیم بی نقصی نبودند که کمتر از تمام توانشان را بگذارند.
امروز، فوتبال نوعی درخشش حسابشده و تمیز را جشن میگیرد. جشنهای برنامهریزیشده، تاکتیکهای بینقص و خونسردی با اعتماد به نفس؛ اینها مدهای فوتبال روز هستند و دورتموند به هیچکدام از آنها وفادار نماند. زانوی آنها گِلی شد، عرق کردند و از نشان دادن احساسات سختی روی چهره خودشان هم دریغ نکردند. اما هواداران دورتموند که از غرب آۀمان به پاریس سفر کرده بودند، غروری طوفانی را تجربه کردهاند؛ همان غروری که طرفداران همهی تیمها در طول زندگیشان به دنبال آن هستند و خیلی ها هرگز آن را تجربه نمیکنند. ترزیچ گفت:
تقریبا سورئال است. فکر میکنم در کل ما سزاوار رسیدن به فینال بودیم. برای رویارویی با تیمی با این همه کیفیت به اینجا آمدیم. به لطف کار گروهی، البته با کمی شانس، این اتفاق افتاد. به تیمم، کادر فنی و کل باشگاه بسیار افتخار میکنم.
هفتهی گذشته، مارکو رویس اعلام کرد که در پایان فصل دورتموند را ترک میکند. رویس در فینال ۲۰۱۳ بازی کرد و در سالهای بعد متحمل مصدومیتهای وحشتناک، بدشانسی وحشتناک و افول تدریجی تیم در اطرافش شد. او برای مدتها اطمینان داشت که باشگاه را به عنوان یک اسطورهی مدرن ترک میکند، اما این فصل با اختلافی که میان او و ترزیچ بر سر دقایق بازی پیش آمد، در حال تبدیل شدن به یک فصلِ آخر کابوس وار بود.
با این حال، در دل این لیگ قهرمانان فوقالعاده عجیب، این مشکل درون تیمی هم مانند خیلی دیگر از مشکلات، نه به چشم آمد و نه اهمیتی داشت. رویس در نیمه دوم به عنوان بازیکن تعویضی به میدان آمد، در کنار هم تیمیهایش جنگید و مصمم بود هر چه از بدن ۳۴ سالهاش باقی مانده است را بدهد. آن شب، چنین شبی بود؛ غریزی و ساده، بدون جایی برای جزئیات دقیق.
فردا کسی نمیپرسد که چگونه در این بازی پیروز شدید، فردا دیگر شوت هایی که به تیرک خورد اهمیتی نخواهند داشت. چیزی که مهم است، این است که دورتموند دوباره به فینال راه یافته است. هیچکس انتظارش را نداشت. باورنکردنی است.
هیچکس انتظارش را نداشت. نه از این مربی، نه از این بازیکنان، نه از این باشگاه. نه حالا، نه بعد از همهی این سالها.
از دست ندهید ????????????????????????
درد بیپایان؛ چهره ناصر الخلیفی بعد از حذف مقابل دورتموند (عکس) ادین ترزیچ، هوادار دیروز، سرمربی فینالیست امروز داروین نونیز به شایعات پیوستن به بارسلونا قوت بخشید! سوتی عبدالله ویسی روی آنتن زنده؛ تخلف پاداش 3.5 میلیاردی فولاد؟